چهارشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۰

جنبش بیست و ششم ژوئیه، سر آغاز انقلاب کوبا


فیدل کاسترو

جنبش26 ژوئیه سازمانی بود که رهبری آن به عهده فیدل کاسترو بود و در سرنگونی فلوخنسیو با تیستا دیکتاتور کوبا در سال 1959 اصلی ترین نقش را ایفا کرد.
جنبش26 ژوئیه نقطه سرآغاز انقلاب کوبا بود در واقع در دو جبهه روستایی و شهری با باتیستا به مقابله برخاست.

ریشه‌های تاریخی
این جنبش نام خود را از واقعه حمله‌ نافرجام به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو دکوبا  در 26 ژوئیه 1953گرفته است. حمله به پادگان مونکادابا فرماندهی فیدل کاسترو به منظور سرنگونی فلوخنسیو باتیستا دیکتاتور وقت کوبا انجام گرفت.
در این حمله گروهی از جوانان نیز مشارکت داشتند. این حمله اگرچه نافرجام ماند اما آغازگر جنبش 26 ژوئیه شد که در سال 1955 و با مشارکت 82 تبعیدی از جمله فیدل کاسترو، برادرش رائول کاسترو، کامیلو سین فوئگوس و چه گوارای آرژانتینی مجددا در مکزیک سازماندهی شد.
بیست و ششم ژوئیه در انقلاب کوبا
در اواخر سال 1956 این 82 مرد تبعیدی سوار بر قایق تفریحی گرانما شده و بندر توکسپان در ایالت ورزاکروز مکزیک را ترک کردند، آن‌ها در دوم دسامبر سال 1956 جهت قیام علیه باتیستا، مجددا پا بر خاک کوبا گذاشتند. اما علائم اولیه نویدگر آینده‌ای خوش نبود، زیرا تبعیدیان در روز روشن پا به خشکی گذاشتند و توسط نیروی هوایی ارتش کوبا مورد حمله قرار گرفتند.
اغلب تبعیدیان در این حمله جان خود را از دست دادند. پس از حمله گروه دوپاره شد و دو روز سرگردان بود، تبعیدیان بیشتر آذوقه‌ای را که همراه خود آورده بودند نیز در ساحل رها کردند، در نهایت شانزده نفر از اعضای این گروه توانستند در کو‌ه‌های سیرا مائسترا گردهم آیند. در کو‌های سیرا مائسترا تبعیدیان مججدا به نیرو‌های ارتش کوبا برخوردند.
در جریان نبرد سیرا مائسترا، چه گوارا از ناحیه گردن و سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت اما جراحت شدیدی برنداشت. چه گوارا که در اصل پزشک بود به مجروح بودن خود توجهی نکرد و پس از نبرد به مداوای دیگر مجروحان پرداخت. نبرد سیرا مائسترا اولین مرحله نبرد انقلابیون بود. انقلاب کوبا دو سال بعد و طی نبرد‌های متعدد دیگری در ژانویه 1959 به پیروزی رسید.
پس از سال 1959
کاسترو در جلسه بازجویی پس از حمله
در سال 1965 جنبش 26 ژوئیه با نهضت‌های انقلابی دیگر در قالب حزب کمونیست کوبا ادغام شد. پرچم جنبش26 ژوئیه اما همچنان به عنوان نماد انقلاب کوبا حفظ شده است.


کنستانتين کبیر

کنستانتین یکم امپراتور مقتدر همه قلمرو روم ۲۲ مارس سال ۳۳۷ میلادی درگذشت. طبق برخی محاسبات تقویمی تازه، ت مرگ او ۲۲ ماه مه این سال اتفاق افتاده است!.
از کارهای مهم کنستانینن دستور ساختن شهر بزرگی در کنار تنگه بسفور و در محل مهاجرنشین قدیمی یونانیان (بیزانتیوم) است که به نام وی، کنستانتینوپل (شهر کنستانتین = قسطنطنیه) نامیده شد که از سال ۱۴۵۳ پس از تصرف آن به دست ترکان عثمانی، به اسلامبول (شهر اسلام) تغییر نام داده شده که به تدریج و بویژه پس از تغییر الفبای ترکیه، استانبول تلفظ می شود. کنستانتین یکم یازدهم ماه مه سال ۳۳۰ میلادی دستور ساختن کنستانتینوپل (قسطنطنیه) را صادر کرد تا پایتخت شرقی امپراتوری روم و نزدیک به ایران باشد؛ زیرا با روی کار آمدن ساسانیان و احیای ناسیونالیسم سازش ناپذیر ایرانی - راهی جز این، برای امپراتوری روم باقی نمانده بود.
دیگر از کارهای مهم کنستانتین که تا به امروز باقی مانده و رعایت می شود، قرار دادن «روز یکشنبه» به عنوان تعطیل عمومی هفتگی است. کنستانسین یکم هفتم مارس ۳۲۱ میلادی یکشنبه را تعطیل عمومی اعلام داشت و در سوم ژوئیه همین سال اعلام کرد که از آن پس تعطیلی یکشنبه ها در سراسر قلمرو روم اجباری خواهد بود و روز استراحت است. علت اجباری کردن تعطیلی یکشنبه ها این بود، که بسیاری از کسبه نخستین اعلامیه او را (که سه ماه پیش از آن صادر شده بود) سرسری گرفته و رعایت نمی کردند.
کنستانتین که پس از پیروزی بر رقیبان داخلی، ۲۸ اکتبر سال ۳۱۲ میلادی خود را امپراتور همه روم اعلام داشته بود بعدا بدون اینکه دین باستانی روم را تغییر دهد پذیرفته بود که اتباع مسیحی را تحمل خواهد کرد. او بعدا مخالفت و یا تخریب ادیان و معابد دیگر را هم ممنوع کرد.
به دستور کنستانتین، طاق نصرت معروف شهر روم ساخته شد. کنسانتین در شهر قسطنطنیه مدفون است.
امپراتوری روم از سال ۳۰۶ دچار رقابت ژنرالها و مدعیان متعدد امپراتور شدن و جنگ داخلی بود. مورخان نوشته اند که اگر ایران در آن زمان به جای نایب السلطنه دارای رئیس کشور بود، کار روم همان زمان پایان یافته بود. شاه ایران در آن زمان یک کودک بود که در سال ۳۱۰ میلادی ۱۷ ساله شد و به نام شاپور دوم (ذوالاکتاف) خود زمام امور را به دست گرفت و بعدا دوبار رومیان را شکست سخت داد.

 ·  · 

سروده ابراهیم در آتش، احمد شاملو

دوم امرداد سالروز درگذشت شاعر نامی معاصر



سی ام تیر و دکتر مصدق

نتخابات دورهٔ هفدهم مجلس ملی به دلیل دخالت‌های ارتشیان و دربار به تشنج کشید و کار بجایی رسید که پس از انتخاب ۸۰ نماینده، دکتر مصدق دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی‌مانده را صادر کرد.
دکتر مصدق برای جلوگیری از کارشکنی‌های ارتش و دربار، درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. این درخواست از طرف شاه رد شد. به همین دلیل دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از نخست‌وزیری استعفا کرد. مجلس، قوام‌السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و او با صدور بیانیهٔ شدیدالحنی نخست‌وزیری خود را اعلام نمود.

آیت‌الله کاشانی زمانی از این جریانات اطلاع یافت که قوام با اعلامیهٔ شدیداللحنی آزادی‌های سیاسی را محدود کرد و با ارعاب و تهدید مردم، مراکز حساس شهر را به اشغال نیروهای نظامی درآورد. کاشانی صدور اعلامیه‌ای مردم را تهییج کرد؛ این در حالی بود که دکتر مصدق به احمدآباد محل اقامت خود رفته بود. در روز ۲۹ تیر ماه کاشانی اعلام کرد که «اگر قوام نرود اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت نماییم.» پس از این موضع‌گیری، در سی‌ام تیرماه بازار تعطیل شد و مردم به خیابان‌ها ریختند و خواستار سرنگونی قوام السلطنه شدند. به دستور شاه مردم به گلوله بسته شدند و عده‌ای کشته شدند. شاه، وزیر دربار خود را نزد کاشانی فرستاد تا با تطمیع و دادن امتیاز ایشان را به سکوت وادار کند؛ اما کاشانی به وزیر دربار گفت: «اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار باز نگردد، شخصاً به خیابان رفته و مبارزه مردم را مستقیماً متوجه دربار می‌کنم.»
گزارش هایى از سالگرد ۳۰ تیر در دست است. مردم ایران که از برکناری دکتر مصدق خشمگین بودند، در پی چهار روز تظاهرات در حمایت از دکتر مصدق، که به کشته شدن ۱۸۰ نفر در سراسر ایران انجامید، موفق به ساقط کردن دولت قوام السلطنه گردیدند.
دکتر مصدق در صبح روز ۳۰ تیر، تظاهراتى را تدارک مى بیند که طرفدارانش در این تظاهرات شرکت کردند. بعد از ظهر همان روز حزب توده تظاهراتى را تدارک مى بیند که نزدیک به یکصد هزار نفر از هواداران این حزب به خیابان ها مى آیند.۱
کاشانی نیز که در این زمان هنوز با دکتر مصدق همراه بود، هواداران خودرا به مقابله با نخست‌وزیری قوام السلطنه دعوت کرد.
در روز ۳۰ تیر نیروهای ارتش که به دستور شاه به خیابان‌های تهران و اطراف مجلس آمده بودند برای سرکوبی تظاهرات مردم به آنان شلیک کردند. با ادامه تظاهرات و کوشش‌ها و اعتراضات نمایندگان طرفدار دکتر مصدق در مجلس و دیدار عده‌ای از آن‌ها با شاه، تیراندازی قطع شد. شاه ناچار دوباره به نخست‌وزیری دکتر مصدق رضایت داد.
از کشتگان ۳۰ تیر آماری در دست است. در تهران بیشتر آنان در گورستان ابن بابویه دفن شدند. دکتر مصدق نیز وصیت کرده بود که در کنار آنان دفن شود ولی با مخالفت شاه این کار انجام نشد. مجلس بعد از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و احیای دولت مصدق, عنوان شهید راه وطن را برای انها تصویب کرد و در تهران برای انها محوطه در گورستان ابن بابویه ترتیب داد. در محوطه 25

ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻩ

قتل رابرت ایمبری، نایب کنسول سفارت آمریکا در تهران