سه‌شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۹

سالروز اعدام بابک خرمدین


بابک خرمدین رهبر اصلی شورشیان ایرانی خرمدین (که آئین آنها شاد زیستن است) که جنبشی محلی آزادی بخش برای سرنگونی خلیفه عباسی بود . به نظر می‌رسد آئین خرمدینان ترکیبی از ارتدکس و بهدین (دین خوب) زرتشت و شاخه‌ای از تفکر مزدکیسم باشد بابک ایرانی از ناحیه آذربایجان ، شمال غربی ایران شورید که افتخارات سیاسی برای ایرانیان در گذشته آورده‌است  شورش خرمدینان بابک در غرب و مرکز ایران گسترش یافت و بیش از ۲۰ سال طول کشید تا اینکه سرکوب شد .سالگرد او را مردمانی شامل ایرانی‌ها ، آذربایجانی‌ها و تاجیک‌ها جشن می‌گیرند و گرامی می‌دارند.ابک مدتی پس از آنکه به جانشینی جاویدان درآمد،  یعنی در سال ۱۹۵ هجری خورشیدی، همزمان با خلافت مأمون خلیفه عباسی در شمال آرتاویل (اردبیل کنونی) علیه عباسیون قیام کرد. او با همسایگان ارمنی خود متحد گردید و توانست حمایت امپراتور بیزانس تئوفیلوس را بدست آورد. هدف نهایی بابک اتحاد مجدد ایران و رهایی ایران از قید خلفای عباسی بود. بابک پیرو آیینی بود که آمیخته‌ای از آیین زرتشتی و مزدکی بود. او و پیروان او معتقد بودند که ابومسلم نمرده است و او منجی است که روزی دوباره بازخواهد گشت و عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد. قیام بابک نزدیک به بیست سال طول کشید. بابک زمانی شکست خورد که متحد پیشین او افشین به او خیانت کرد. با شکست بابک و دستگیری او بسیاری از خرمدینان به امپراتوری بیزانس پناهنده شدند و پیروان او بعدها در سایر مذاهب اسلامی حل گردیدند و می‌توان گفت که قیام خرم‌دینان عملاً آخرین جنبش بزرگ و سازمان یافته احیای دینی ایران پیش از اسلام بود.
 بابک خرمدین سرانجام به سبب خیانتی که حاکم ارمنستان بدو کرد در بند افشین گرفتار شد. افشین وی را به بغداد برده و تحویل داد. بابک را رختی تحقیر آمیز در برش کرده و بر پیل نشانده و در شهر بگردانیدند. امپراتوری عظیم عباسی که از شمال غربی آفریقا تا مرزهای غربی هند گسترده بود، سال‌های سال با بابک در ستیز بود و کاری از پیش نبرده بود. از این روی از دستگیری این پهلوان نامی که همچنان برآئین نیاکان خویش بود، در پوست خود نمی گنجیدند. «گویی بغداد نمی توانست باور کند پهلوان دلیری که سالها او را تهدید می کرد، اکنون در آنجا به اسارت به سر می برد»

او در هفتم ژانویه سال۸۳۸ میلادی برابر با ۶ صفر ۲۲۳ هجری قمری (۱۷ دی ۲۱۶ هجری خورشیدی)، به‌دستور معتصم بالله کشته‌شد. ابتدا دست و پای وی را به‌تدریج قطع کردند. سپس جنازه مثله شده اش را در شهر سامرا بر سر دار کشیدند. بر طبق بعضی منابع سر او را بعداً برای نمایش در شهرهای دیگر و خراسان گرداندند. بابک در همان محلی به دار آویخته شد که دیگر قیام کننده ضد عباسی، مازیار، شاهزاده طبری بعدها به بدستور خلیفه عباسی به دار آویخته شد. بعضی منابع مانند خواجه نظام الملک طوسی در کتاب سیاست‌نامه نقل می‌کنند که در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند. بابک صورتش را با دست دیگرش به خون آلوده می‌کرد. وقتی معتصم علت آنرا پرسید. بابک پاسخ داد که چون خونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند که بابک ترسی به دل راه داده است.

قلعه بابک

 اعدام بابك چنان واقعه‌ي مهمي تلقي شد كه محل اعدامش تا چند قرن ديگر بنام خشبه‌ي بابك یعنی چوبه‌ي دار بابك در شهرِ سامرا كه در زمان اعدام بابك پايتخت دولت عباسي بود شهرت همگاني داشت و يكي از نقاط مهم و ديدني شهر تلقي ميشد .  برادر بابك يعني آذين را نيز خليفه به بغداد فرستاد و به نايبش در بغداد دستور نوشت كه اورا مثل بابك اعدام كند
خواجه نظام ملک طوسی میگوید: معتصم را سه فتح برآمد که هر سه قدرت اسلام بود: اول فتح روم، دوم فتح بابک، سوم فتح مازیار گبر به طبرستان، که اگر از این سه فتح یکی بر نیامده بودی، اسلام شده بود.

وزه ایرانیان از 10 تا 13 تیر ماه هر سال بر قلعه سر به فلک کشیده او گرد هم می آیند و مراسم زادروزش را گرامی می دارند . مردم ایران از شهرهای مختلف راهی کلیبر در شمال اهر می شوند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر