فتح مکه به دست محمد و مسلمانان در سال ۶۳۰ میلادی برابر ۱۰ رمضان سال هشتم هجری انجام گرفت.
بر اساس قرارداد صلح حدیبیه، بتپرستان قریش و مسلمانان پیرو محمد حق شبیخون زدن به کاروانها و قبایل یکدیگر را نداشتند؛ پس از گذشت هفده یا هیجده ماه از صلح حدیبیه دو قبیله بنیبکر و بنیخزاعه نبرد کردند. گروهی از بنیخزاعه به نزد محمد رفتند و شبیخون قبیله بنیبکر را با پشتیبانی سران قریش دانستند.
رمله همسر محمد، نیز او را از خود راند
محمد، ارتشی دههزار نفره از مسلمانان ترتیب داد و سرانجام به سوی مکه حرکت کرد؛ مسلمانان در جایی نزدیک مکه فرود آمدند
ابوسفیان به همراه عباس پسر عبدالمطلب به نزد محمد رفت. ابوسفیان از اعتراف به پیامبری محمد خودداری کرد؛ ولی به اصرار عباس شهادتین گفت. عباس، از محمد خواست که امتیازی به ابوسفیان داده شود. محمد در پاسخ گفت:
آن کس که به خانه ابوسفیان پناهنده شود، در امان است. هر که شمشیر خود را بیاندازد، در امان است. هر کس که در خانه خود بنشیند و در را ببندد، در امان است. هر کس که به مسجدالحرام درآید و در آنجا بنشیند، در امان است
ابوسفیان تعهد کرد که قبل از ورود محمد به مکه، به آن شهر برود
محمد، در زمان آمدن به مکه علمی را به دست عبدالله خثعمی سپرد و کسانی را که زیر علم وی گردآیند، در امان دانست. سربازان محمد، شهر را به تصرف خود در آوردند. محمد نیز به مسجدالحرام رفت و به طواف کعبه پرداخت. محمد بت هبل و دیگر بتهای کعبه را شکست. سپس بلال حبشی را مأمور کرد که بر بام کعبه اذان بگوید. محمد، اعلام کرد که هر کس در خانه بتی دارد آنرا بشکند و یا بسوزاند. محمد، هیأتهایی را به اطراف اعزام داشت تا بتهایی را که در بین پرسشتگاهها و معابد عشایر و قبایل بود، درهم شکنند. محمد، خالد پسر ولید را مأمور شکستن بت عزی، عمروعاص را مأمور ویران کردن بتخانه سواع و همچنین سعد بن زید را مأمور شکست منات کرد.
با ورود محمد به مدینه، بسیاری از سران قریش که در گذشته علیه او میجنگیدند به نزد او آمدند؛ و از او طلب بخشایش کردند. محمد در جواب ایشان گفت:
امروز سرزنشی بر شما نیست. خدا شما را میآمرزد و او مهربانترین مهربانان است.بروید و شما آزادشدگانید
محمد دستور به کشتن دهتن از جمله عکرمة بن ابوجهل،عبدالله بن سعد و لیثی داد. در میان کسانی که اعدام شدند، چهار زن نیز بودند. از این ده تن عکرمه، اسلام آورد و کشته نشد.
(منبع ویکیپدیا فارسی)
بر اساس قرارداد صلح حدیبیه، بتپرستان قریش و مسلمانان پیرو محمد حق شبیخون زدن به کاروانها و قبایل یکدیگر را نداشتند؛ پس از گذشت هفده یا هیجده ماه از صلح حدیبیه دو قبیله بنیبکر و بنیخزاعه نبرد کردند. گروهی از بنیخزاعه به نزد محمد رفتند و شبیخون قبیله بنیبکر را با پشتیبانی سران قریش دانستند.
ابوسفیان مکه را ترک کرد و به مدینه رفت؛ تا پیمان صلح حدیبیه را دوباره برقرار کند؛ اما محمد به وی توجهی نکرد و حتی دخترش
رمله همسر محمد، نیز او را از خود راند
محمد، ارتشی دههزار نفره از مسلمانان ترتیب داد و سرانجام به سوی مکه حرکت کرد؛ مسلمانان در جایی نزدیک مکه فرود آمدند
ابوسفیان به همراه عباس پسر عبدالمطلب به نزد محمد رفت. ابوسفیان از اعتراف به پیامبری محمد خودداری کرد؛ ولی به اصرار عباس شهادتین گفت. عباس، از محمد خواست که امتیازی به ابوسفیان داده شود. محمد در پاسخ گفت:
آن کس که به خانه ابوسفیان پناهنده شود، در امان است. هر که شمشیر خود را بیاندازد، در امان است. هر کس که در خانه خود بنشیند و در را ببندد، در امان است. هر کس که به مسجدالحرام درآید و در آنجا بنشیند، در امان است
ابوسفیان تعهد کرد که قبل از ورود محمد به مکه، به آن شهر برود
محمد، در زمان آمدن به مکه علمی را به دست عبدالله خثعمی سپرد و کسانی را که زیر علم وی گردآیند، در امان دانست. سربازان محمد، شهر را به تصرف خود در آوردند. محمد نیز به مسجدالحرام رفت و به طواف کعبه پرداخت. محمد بت هبل و دیگر بتهای کعبه را شکست. سپس بلال حبشی را مأمور کرد که بر بام کعبه اذان بگوید. محمد، اعلام کرد که هر کس در خانه بتی دارد آنرا بشکند و یا بسوزاند. محمد، هیأتهایی را به اطراف اعزام داشت تا بتهایی را که در بین پرسشتگاهها و معابد عشایر و قبایل بود، درهم شکنند. محمد، خالد پسر ولید را مأمور شکستن بت عزی، عمروعاص را مأمور ویران کردن بتخانه سواع و همچنین سعد بن زید را مأمور شکست منات کرد.
امروز سرزنشی بر شما نیست. خدا شما را میآمرزد و او مهربانترین مهربانان است.بروید و شما آزادشدگانید
محمد دستور به کشتن دهتن از جمله عکرمة بن ابوجهل،عبدالله بن سعد و لیثی داد. در میان کسانی که اعدام شدند، چهار زن نیز بودند. از این ده تن عکرمه، اسلام آورد و کشته نشد.
(منبع ویکیپدیا فارسی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر